{"title":"اقتباس طنزآمیز حافظ از کرامتی صوفیانه","authors":"تیمور مالمیر, زهرا ابطحی","doi":"10.22059/JLCR.2021.319621.1637","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/JLCR.2021.319621.1637","url":null,"abstract":"ذکر الفاظ مربوط به صوفیه یا نقل و اقتباس کرامات صوفیان در دیوان حافظ موجب شده برخی محققان، دیدگاه حافظ را نسبت به شخصیت و کار و کردارهای صوفیان مثبت تلقی کنند؛ حافظ را هم عارف و صوفی بپندارند. بدین سبب، در این مقاله برای تبیین جایگاه عارفان و نوع نگاه حافظ به آنان یک کرامت مهم و شایع در متون عرفانی را انتخاب کردهایم که در دیوان حافظ بهکار رفته است: در برآوردن ماهیان از دریا به منظور رفع تهمت از صوفی. ما در این مقاله، دو هدف داشتهایم: 1)تبیین نگاه و اندیشۀ حافظ به مشایخ صوفیه و جایگاه عرفان در اشعار وی. 2) تبیین و تحلیل میزان ابداع و نوآوری و کارکرد هنری اقتباس حافظ از مفاهیم صوفیه. حافظ توانسته است با دقت در ریزهکاریهای منابع خود، سخن را به گونهای ترکیب کند که جلوۀ تازه بیابد و بر مبنای سخنان صوفیه به طرد و انکار ناراستیهای آنان بپردازد یا متناسب با اندیشۀ خود قرائت خاصی از کرامات صوفیان ارائه کند. ذکر الفاظ مربوط به صوفیه یا نقل و اقتباس کرامات صوفیان در دیوان حافظ موجب شده برخی محققان، دیدگاه حافظ را نسبت به شخصیت و کار و کردارهای صوفیان مثبت تلقی کنند؛ حافظ را هم عارف و صوفی بپندارند. بدین سبب، در این مقاله برای تبیین جایگاه عارفان و نوع نگاه حافظ به آنان یک کرامت مهم و شایع در متون عرفانی را انتخاب کردهایم که در دیوان حافظ بهکار رفته است: در برآوردن ماهیان از دریا به منظور رفع تهمت از صوفی. ما در این مقاله، دو هدف داشتهایم: 1)تبیین نگاه و اندیشۀ حافظ به مشایخ صوفیه و جایگاه عرفان در اشعار وی. 2) تبیین و تحلیل میزان ابداع و نوآوری و کارکرد هنری اقتباس حافظ از مفاهیم صوفیه. حافظ توانسته است با دقت در ریزهکاریهای منابع خود، سخن را به گونهای ترکیب کند که جلوۀ تازه بیابد و بر مبنای سخنان صوفیه به طرد و انکار ناراستیهای آنان بپردازد یا متناسب با اندیشۀ خود قرائت خاصی از کرامات صوفیان ارائه کند. واژههای کلیدی: اقتباس، حافظ شیرازی، در برآوردن ماهیان از دریا، طنز، کرامات صوفیان","PeriodicalId":16203,"journal":{"name":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","volume":"16 1","pages":""},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2021-03-06","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"78892893","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
{"title":"معماری سازه های زبانی در نثر دیباچۀ متون کهن(نگاه زبان شناختی به دیباچهی چند متن کهن فارسی)","authors":"یدالله نصراللهی, فرشته آهیخته","doi":"10.22059/JLCR.2021.301584.1457","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/JLCR.2021.301584.1457","url":null,"abstract":"در قرن بیستم، مکاتب و نحله های ادبی و زبانی نوینی ظهور کرد که از شراره های مهم آن می توان به نظریه های ادبی فرمالیسم و ساختگرایی اشاره کرد و آن نظرگاه خود را بر جنبه های صوری متن ،عناصر زبانی و سازه های شناور در آن متمرکز ساخت و به ادبیت متن ادبی در گرو تقابل و همنشینی آن در جریان خیزش عناصر متنی تاکید کرد با آنکه این نظریه از مطالعات ادبی قرن بیستم ابود و قابلیت خود را بیشتر در توصیف ارزش کاری سازه های زبانی و معماری عناصر فرمالیستی در متون منظوم، نشان داده است،ولی می توان آن را در تحلیل متون نثر نیز اعمال کردوادبیت و جایگاه سازه های زبانی درمتن های منثور بالاخص نثرهای کهن ادبی نیز دیده می شود.. هنر دیباچه پردازی، سنتی است دیرینه در متون نظم و نثر، که آن از قرن پنجم، با سازوکارهای خاص خود برای جلب توجه مخاطب، با نثری متمایز از نثر متن اصلی کتاب وارد میدان می شود. مؤلفان نثر های فنی، با شیوۀ استفاده از هنرسازه ها و عناصر برجستۀ زبانی و بلاغی چون ساخت ترکیبات تازه، سجع پردازی، جناس،تقابل ها ،تضاد ، تکرار و تتابع در سطح آوایی ،واژگانی و نحوی، سازه ها و ساختارهای چالش انگیز و زیبایی، از قدرت نویسندگی خود را بر جای گذاشتند. این مقاله، به بررسی مقایسه ای دیباچة چهار متن کهن فارسی( قابوس نامه،کلیله و دمنه،مرزبان نامه و تاریخ جهانگشای جوینی) می پردازد .،می توان رسیدن به مصادیق خروج ازهنجار درسطح زبانی و در سطوح مختلف آوایی، واژگانی، نحوی و کل پیکرۀ متنی رسید و بررسی کرد.به اجمال می توان چنین گفت که در بررسی سطح آوایی،جنبه های موسیقایی عموما در متون نثر فنی بیشتر و پررنگ تر از قابوس نامه دیده می شود و در سطح واژگان،کلمات عربی و مترادفات با بسآمد فراوان در نثر فنی زیادتر از قابوس نامه به کار رفته اند و همین طور از حیث یلاغی،تصویرآفرینی ها و تمرکز بیشتر بر تخییل سخن و نوشته در متون نثر متکلف بیشتر از قابوس نامه یافت می شود.","PeriodicalId":16203,"journal":{"name":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","volume":"14 1","pages":""},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2021-02-27","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"85241341","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
{"title":"نقد و تحلیل تطبیقی ظرفیت نمایشی رمان های «آینه های دردار» و «کوزیما یا تقریباً گراتزیا» بر مبنای الگوی فرایتاگ","authors":"مهدی عبدی, عسگر صلاحی, شهریار گیتی","doi":"10.22059/JLCR.2020.298432.1423","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/JLCR.2020.298432.1423","url":null,"abstract":"با طرح نظریههای نو در نقد، حوزههای جدیدی چون مطالعات بینرشتهای شکل گرفته که موجب شناخت ظرفیت و کارکردهای نو آثار ادبی شده است. از جمله این مطالعات بین ادبیات داستانی و نمایشی است. این دو حوزه در دورة معاصر بسیار به هم نزدیک شدهاند؛ از این رو امروز نمایش و ادبیات داستانی از ظرفیت و ویژگیهای یکدیگر بهره میبرند. با این توضیح در این پژوهش دو اثر «آینههای دردار» از هوشنگ گلشیری و «کوزیما یا تقریبا گراتزیا» از گراتزیا دلددا بر اساس الگوی گوستاو فرایتاگ، نمایشنامهنویس و منتقد آلمانی، نقد و تحلیل میشود. این هرم شامل پنج مرحله: مقدمه ، کنش صعودی، نقطة اوج، کنش نزولی و گرهگشایی است که در کنار بازخوانی این مراحل نمایشی، امکان بررسی آثار را بر اساس ساختار سه پردهای فراهم میآورد. شیوة پژوهش، تحلیل کیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و اسنادی است. براساس یافتههای پژوهش، این دو اثر با مراحل پنجگانة الگوی فرایتاگ تطابق دارند و دارای ساختاری نمایشی هستند. گرچه این دو اثر از دو مکتب و سبک متفاوت است، اما تطابق با این الگو نشان میدهد که این آثار دارای ساختار مشترکی هستند و علاوه بر روایت داستانی، از ویژگی نمایشی هم برخوردارند و قابلیت پرداخت ساختاری سه پردهای را دارند.","PeriodicalId":16203,"journal":{"name":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","volume":"20 1","pages":"1-1"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2021-01-20","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"83396162","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
{"title":"صور مثالی«خورشید» در شعر نظام الدین استرآبادی","authors":"محمدرضا پاشایی, هادی دهقانی یزدلی, مهدی حمزه پور","doi":"10.22059/JLCR.2020.298888.1434","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/JLCR.2020.298888.1434","url":null,"abstract":"کهنالگوها، تصاویر یا نمادهای ناخودآگاه جمعی بشرند که ذهنیت، اندیشه و رفتار آدمی را تحت سیطره خود دارند. این تصاویر در ناخودآگاه روان آدمی پنهاناند و سرچشمۀ زایای اسطورهها، آیینها و روایتها قرار میگیرند. خورشید از جملۀ کهنالگوهای مشترک بین اقوام مختلف بشری است که روایتهای اسطورهای گوناگونی را در میان ملل ساخته و پرداخته است. انعکاس این کهنالگو در منظومۀ فکری نظام الدین استرآبادی، موضوعی است که این پژوهش به آن میپردازد. خورشید از کهنالگوهای مشترک اقوام بشری است که با درونمایههای گوناگونی در آثار فرهنگی اقوام مختلف آشکار میگردد. در این مقاله، دیوان نظامالدین استرآبادی با نظریۀ تحلیل کهنالگویی یونگ بررسی شده است و تأثیر کهن-الگوی خورشید در منظومۀ فکری شاعر توصیف و تحلیل میگردد. بر اساس تحلیل کهنالگویی دیوان نظام، « قدرت و تاجداری، ثروت، زیبایی، حیات» از جمله درونمایههایی است که کاربرد کهنالگوی خورشید را در شعر نظام مکرر میسازد. سلطۀ این کهنالگو در فضای فکری و هنری این شاعر، در تصویرسازی و توصیفات شعری نظامالدین کارکردی برجسته و متمایز دارد. انعکاس این کهنالگو در منظومۀ فکری نظام الدین استرآبادی، موضوعی است که این پژوهش به آن میپردازد. خورشید از کهنالگوهای مشترک اقوام بشری است که با درونمایههای گوناگونی در آثار فرهنگی اقوام مختلف آشکار میگردد. در این مقاله، دیوان نظامالدین استرآبادی با نظریۀ تحلیل کهنالگویی یونگ بررسی شده است و تأثیر کهن-الگوی خورشید در منظومۀ فکری شاعر توصیف و تحلیل میگردد. بر اساس تحلیل کهنالگویی دیوان نظام، « قدرت و تاجداری، ثروت، زیبایی، حیات» از جمله درونمایههایی است که کاربرد کهنالگوی خورشید را در شعر نظام مکرر میسازد. سلطۀ این کهنالگو در فضای فکری و هنری این شاعر، در تصویرسازی و توصیفات شعری نظامالدین کارکردی برجسته و متمایز دارد.این پژوهش به آن میپردازد. خورشید از کهنالگوهای مشترک اقوام بشری است که با درونمایههای گوناگونی در آثار فرهنگی اقوام مختلف آشکار میگردد. آدمی با این گنجینه از تجارب به دنیا میآید؛ بنابراین در مواجهه با امور زندگی، این الگوهای درونی بروز میکنند و در کنار خاطرات و تجربههای شخصی آدمی، شخصیت او را پایهگذاری میکنند. محتوای یک صورت ازلی، تنها زمانی که به خودآگاهی میرسد، مشخص میشود مواد موجود در تجربۀ خودآگاه آکنده میگردد»","PeriodicalId":16203,"journal":{"name":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","volume":"132 1","pages":"1-19"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2021-01-20","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"89234493","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
{"title":"استعاره جهتی در قصاید خاقانی با رویکرد شناختی","authors":"مریم منوچهری, اسماعیل شفق","doi":"10.22059/JLCR.2020.298471.1425","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/JLCR.2020.298471.1425","url":null,"abstract":"صنعت استعاره در گذشته به عنوان ابزاری زیبایی شناختی مطرح بود و درسطح واژه بررسی میشد. در رویکرد نوین زبانشناسی شناختی، استعاره به عنوان ابزاری فرا زبانی شناخته میشود که نظام مفهومی ذهن انسان را شکل میدهد. استعاره بخش مهمی از ارتباطهای کلامی را شکل میدهد و آنقدر طبیعی به زندگی ما وارد میشود که گاهی در عمل متوجه آن نمیشویم. یکی از انواع استعارههای مفهومی استعارۀ جهتی است. استعارههای جهتی به مفاهیم صورتهای مکانی میبخشند که این جهتها از یک سو ریشه در تجارب ما دارند و از سوی دیگر سبب زیبایی نظامهای مفهومی میشوند. وظیفۀ این نوع از استعارهها برقراری انسجام در نظام مفهومی ما است. این پژوهش که با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده، استعارههای جهتی در قصاید خاقانی را مورد بررسی قرار داده است. در استعارههای خاقانی بیشتر از جهتهای بالا و پایین برای اعطای صورت مکانی به مفاهیم استفاده شده است در حالی که عمق و سطح کمترین کاربرد را داشت. در این پژوهش جهت بالا با امور مثبت و جهت پایین با امور منفی مرتبط بود جز در ی مورد که جهت بالا بر امور منفی و جهت پایین بر امور مثبت دلالت داشت.کلید واژهها: استعاره، رویکرد شناختی، استعارۀ جهتی، قصیده، خاقانی.","PeriodicalId":16203,"journal":{"name":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","volume":" 6","pages":""},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-12-12","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"91414758","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
{"title":"بررسی و تحلیل وجه تصویری شعر «ققنوس» از نیما یوشیج","authors":"سارا حسینی, علی اسدی","doi":"10.22059/JLCR.2020.305611.1501","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/JLCR.2020.305611.1501","url":null,"abstract":"شیوههای تصویرپردازی از ادبیات کلاسیک تا مدرن، به تبعیت از جهانبینی انسان هر عصر، دچار تحولاتی اساسی در نوع کارکرد و حوزههای معنایی شده و از عنصری غالبا حاشیهای و روبنایی در شعر کلاسیک، تبدیل به عنصری محوری و زیربنایی در شعر نو گردیده است. نیما یوشیج که طلیعهی ظهور مدرنیسم در شعر فارسی به شمار میآید، علاوه بر تحولاتی که در ساختمان بیرونی شعر پدید آورد، به تبعیت از نگاه و فلسفهی مدرن، تحولی عمیق در حوزههای معنایی نیز ایجاد کرده است؛ تحول در بوطیقای تصویر، انعکاسی است از نوسازی جهان فکری شاعر و عناصر اندیشگانی او که در قالب تصاویر شعری، ظهور بیرونی یافته است. بررسی شعر ققنوس ، نشان میدهد که این اثر، با وجود نگاه سمبولیک آن به داستانی اساطیری، قرابتی انکارناپذیر با نگاه مدرن به تصویر دارد؛ فشردگی روایت و تصاویر به تبعیت از داستان کوتاه مدرن، بهرهگیری از تصاویر عینی با وجود ساختار انتزاعی و سمبولیک اثر، تغییر در مفهوم سمبولیک اثر و القای مفاهیم سیاسی و اجتماعی مد نظر شاعر، روایتمند کردن بسیاری از واحدهای تصویری به صورت مجزا و در سایهی روایت مندی کل اثر و همچنین غلبهی تصویر بر توصیف در ساختمان کلی شعر از جملهی این نشانهها به شمار میآیند.","PeriodicalId":16203,"journal":{"name":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","volume":"4 1","pages":""},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-11-25","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"89274937","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
{"title":"استعارۀ ادبی و استعارۀ مفهومی","authors":"محمدحسن حسن زاده نیری, علی اصغر حمیدفر","doi":"10.22059/JLCR.2019.288297.1331","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/JLCR.2019.288297.1331","url":null,"abstract":"تقابل یا تعامل استعارة مفهومی با استعارة ادبی از مباحثی است که از زمان پیدایش استعارة مفهومی، محل بحث و جدل بوده است. بااینکه استعارة مفهومی با دیدگاههای لیکاف و جانسون شهرت عالمگیر یافته است، این مفهوم پیش از ایشان نیز وجود داشته است؛ بااینحال، منازعه بر سر اصالت هر یک از استعارههای مفهومی و ادبی با مقالۀ «نظریۀ معاصر استعاره» اثر لیکاف آغاز میشود. ازآنهنگام، بسیاری همچون لیکاف در دفاع از استعارة مفهومی، کوشیدهاند تا استعارة ادبی را برداشتی نادرست بنامند و آن را رد کنند؛ در مقابل، افرادی نیز به دفاع از استعارة ادبی پرداختهاند. اما سخن مقالة حاضر این است که این دو گونه از استعاره با یکدیگر تناقضی ندارند و نیاز نیست با پذیرش یکی از آنها، دیگری مردود دانسته شود. در این مختصر، ضمن نقد دیدگاههای لیکاف، از ضرورت و اصالت استعارة ادبی دفاع میشود و در کنار آن، کاربردهای خاص استعارة مفهومی نیز توضیح داده میشود.","PeriodicalId":16203,"journal":{"name":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","volume":"12 1","pages":"1-24"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-11-05","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"87440130","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
{"title":"بلاغت وجهیت در شعر مدحی دربار غزنوی","authors":"سیاوش گودرزی, مصطفی موسوی","doi":"10.22059/JLCR.2019.285238.1299","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/JLCR.2019.285238.1299","url":null,"abstract":"ادبیات از زبان ساخته شده است. بنابراین میتوان در پژوهشهای ادبی از نظریههای زبانشناختی سود جست. از میان این نظریهها، نقشگرایی برای مطالعۀ بلاغت آثار ادبی مناسبتر است زیرا نقشگرایان در کنار جملهوارههای منفرد و کلیت متن، به بافت شکلگیری متن (اقتضای حال و مقام) نیز توجه ویژهای میکنند و این امر زیربنای بلاغت است. بهتعبیر نقشگرایان، هر پارۀ سخن سه نقش اساسی و همزمان دارد که آنها را فرانقش مینامند. یکی از این فرانقشها برقراری رابطۀ دوسویه بین گوینده و مخاطب است. این فرانقش اجزای گوناگونی دارد و یکی از آنها وجهیت است. وجهیت مجموعهای است از قضاوت گوینده نسبت به آنچه میگوید و نیز عدمقطعیتی که بر جملهوارهها حمل میکند. از سوی دیگر، بخش مهمی از سنت ادب فارسی، مدیحهسرایی است و یکی از مهمترین حامیان مدیحهسرایان، دربار غزنوی بوده است. در شعر مدحی، اساسیترین مؤلفههای مؤثر بر اقتضای حال و مقام، شخص شاعر، شخص ممدوح و مقام او هستند. در این پژوهش کوشیدهایم که تأثیر این مؤلفهها را بر کاربرد وجهیت در اشعار مدحی دربار غزنوی بسنجیم و تا جای ممکن، با بررسی اشعار بازمانده، به قواعدی دست یابیم. همچنین دادههایی را که در این قواعد نمیگنجند، بنابر شرایط تاریخی مؤثر بر سرایش متن، تحلیل کنیم. بدین ترتیب، بهعنوان نتایج این تحقیق میتوان گفت که تغییر جایگاه ممدوح در طول زمان (از شاهزادگی به سلطنت) در هر حال منجر به تغییر موضع شاعر بر اساس کاربرد وجهیت میشود، به این صورت که ترفیع رتبۀ ممدوح باعث میشود شاعر در ستایش او از عناصر وجهی کمتری استفاده کند. در سوی دیگر، تغییر شخص ممدوح یا شاعر عموما مقدار کاربرد وجهیت را تغییر معناداری نمیدهد. ذکر قید «عموما» به این دلیل است که چنانکه گفته شد، پدیداری بافت خاص موقعیتی که وضعیت ویژهای را حکمفرما کند (مثلا منازعات و تسویهحسابهای سیاسی در راستای کسب و تحکیم قدرت) میتواند مستقیما در میزان کاربرد وجهیت باعث تغییراتی شود.","PeriodicalId":16203,"journal":{"name":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","volume":"36 1","pages":"135-153"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-11-05","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"90624675","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
{"title":"علل دگرگشت نام شخصیتها در قصههای مثنوی","authors":"افسانه سعادتی, محسن محمدی فشارکی","doi":"10.22059/JLCR.2020.288112.1329","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/JLCR.2020.288112.1329","url":null,"abstract":"بررسی نام شخصیتها، کاربردی بنیادین در تحلیل داستانها دارد. شخصیتها اغلب به واسطۀ نامشان، نقش خود را در درونمایه ایفا میکنند و خوانندگان نیز در بیشتر موارد به مدد آنها با درونمایه ارتباط برقرار میکنند؛ بنابراین نامها، همواره به نحوی در تعیین فضای مواجهۀ با متن و بافتار بیرونی آن تأثیرگذارند. از نظر روایتشناسان، این پرسش که نویسندگان چگونه شخصیتهای داستانهایشان را به مخاطبان نشان خواهند داد؛ از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ نامگذاری هر چیزی به مثابۀ آفرینش آن چیز است و گزینش نام مناسب برای اشخاص داستانی، یکی از هنریترین شگردها در پرداخت شخصیت و معرفی آنها به مخاطبان است؛ اما دگرگشت نام اشخاص یکی از بدیعترین روشها در شخصیتپردازی است. مولوی با اتخاذ چنین رویکردی در شخصیتپردازی، ضمن انتقال اطلاعات به مخاطبان در پی دست یافتن به راهی است که با بینش عرفانی او نیز سازگار باشد؛ شکستن هنجارها و به سخره گرفتن مرزهای داستانگویی برای رسیدن به دانۀ معانی. ازآنجا که در ساختار اسلیمی مثنوی، فرصت معرفی شخصیتها، اندک است؛ بنابراین راوی، شخصیتهای داستانهای خود را به صورت بسیار اثرگذار و با ایجاز که خاص زبان عرفانی است به خوانندگان معرفی میکند. تغییرات نامگذاریها، شگردی است که در راستای همین ایجاز در نهایت به عنوان شیوۀ تازه شخصیتپردازی توسط راوی مثنوی انتخاب میشود.این پژوهش به طور تحلیلی و توصیفی نشان میدهد که برخی از دگرگشتها در ساحت ظاهری صورت پذیرفته است و از نظر نشانهشناسی و شخصیتپردازی خلاقانه اهمیت یافتهاند. به طور کلی، علل دگرگشت نامگذاری شخصیتهای قصههای مثنوی در سه حوزۀ زبانی، نحوی و ادبی قابل بررسی است و از جمله عوامل دگرگشت نامها، میتوان به انتقال حس عاطفی؛ رعایت وزن؛ تغییر شخصیت در روند داستان؛ تعلق خاطر راوی نسبت به اشخاص داستانی؛ طنازی راوی؛ دروغگویی راویان درون داستانی؛ تغییر زاویه دید؛ التفات و تنوع بخشیدن به منظور جذاب ساختن داستان و جذب مخاطب اشاره کرد.","PeriodicalId":16203,"journal":{"name":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","volume":"14 1","pages":"89-112"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-11-05","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"89690409","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
{"title":"تحلیل «صنعت فرهنگ» در رمان خاطرات اردیبهشت از جعفر مدرس صادقی","authors":"الناز خجسته زنوزی, محبوبه مباشری","doi":"10.22059/JLCR.2020.291095.1351","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/JLCR.2020.291095.1351","url":null,"abstract":"هویتهای فرهنگی در جوامع معاصر تحتتأثیر مقولة «صنعت فرهنگ»، که از زیرمجموعة آرای مکتب فرانکفورت است، به پدیدهای کاملا مادی و کاذب تبدیل شده و مفهوم فرهنگ کاملا از اصالت خود دور افتاده است. «صنعت فرهنگ»، حاصل خواستههای کاذب و غیرواقعی جوامع است که تودة مردم را از فرهنگ اصیل دور میسازد و با اهدافی برنامهریزیشده، سطح انتظارات مادی و فکریشان را دستکاری میکند تا زیر سلطة قدرتهای سرمایهداری قرار گیرند و کالاهای آنها را مصرف کنند. امروزه فرهنگ مصرفی غرب، الگوی فکری انسان مدرن شده است. انسان مصرفی، طبق خواستة قدرتهای اقتصادی زندگی و فکر میکند و حتی با ارزشهای اصیل فرهنگی خویش مقابله میکند. در رمان خاطرات اردیبهشت، شخصیت اصلی بهعنوان نمادی از یک انسان مدرن، کاری جز مصرفگرایی و پیروی از فرهنگ توده از پیش نمیبرد؛ تا جایی که از بعد معنویاش کاملا دور میافتد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی درصدد است مقولة «صنعت فرهنگ» و ابعاد آن را در این اثر تحلیل کند. بر اساس پژوهشهای انجامگرفته، بهنظر میرسد راوی فردی تنهاست که خلأهای روحی خود را با دستآویز قراردادن فرهنگ غرب، مصرفگرایی و رویآوردن به صنعت رسانه پر میکند، زیرا جامعه چیزی جز این را در دسترس وی قرار نداده است.","PeriodicalId":16203,"journal":{"name":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","volume":"23 1","pages":"25-43"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-11-05","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"84527782","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}