{"title":"نقد و تحلیل تطبیقی ظرفیت نمایشی رمان های «آینه های دردار» و «کوزیما یا تقریباً گراتزیا» بر مبنای الگوی فرایتاگ","authors":"مهدی عبدی, عسگر صلاحی, شهریار گیتی","doi":"10.22059/JLCR.2020.298432.1423","DOIUrl":null,"url":null,"abstract":"با طرح نظریههای نو در نقد، حوزههای جدیدی چون مطالعات بینرشتهای شکل گرفته که موجب شناخت ظرفیت و کارکردهای نو آثار ادبی شده است. از جمله این مطالعات بین ادبیات داستانی و نمایشی است. این دو حوزه در دورة معاصر بسیار به هم نزدیک شدهاند؛ از این رو امروز نمایش و ادبیات داستانی از ظرفیت و ویژگیهای یکدیگر بهره میبرند. با این توضیح در این پژوهش دو اثر «آینههای دردار» از هوشنگ گلشیری و «کوزیما یا تقریبا گراتزیا» از گراتزیا دلددا بر اساس الگوی گوستاو فرایتاگ، نمایشنامهنویس و منتقد آلمانی، نقد و تحلیل میشود. این هرم شامل پنج مرحله: مقدمه ، کنش صعودی، نقطة اوج، کنش نزولی و گرهگشایی است که در کنار بازخوانی این مراحل نمایشی، امکان بررسی آثار را بر اساس ساختار سه پردهای فراهم میآورد. شیوة پژوهش، تحلیل کیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و اسنادی است. براساس یافتههای پژوهش، این دو اثر با مراحل پنجگانة الگوی فرایتاگ تطابق دارند و دارای ساختاری نمایشی هستند. گرچه این دو اثر از دو مکتب و سبک متفاوت است، اما تطابق با این الگو نشان میدهد که این آثار دارای ساختار مشترکی هستند و علاوه بر روایت داستانی، از ویژگی نمایشی هم برخوردارند و قابلیت پرداخت ساختاری سه پردهای را دارند.","PeriodicalId":16203,"journal":{"name":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","volume":"20 1","pages":"1-1"},"PeriodicalIF":0.0000,"publicationDate":"2021-01-20","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":"0","resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":null,"PeriodicalName":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","FirstCategoryId":"1085","ListUrlMain":"https://doi.org/10.22059/JLCR.2020.298432.1423","RegionNum":0,"RegionCategory":null,"ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":null,"EPubDate":"","PubModel":"","JCR":"","JCRName":"","Score":null,"Total":0}
引用次数: 0
Abstract
با طرح نظریههای نو در نقد، حوزههای جدیدی چون مطالعات بینرشتهای شکل گرفته که موجب شناخت ظرفیت و کارکردهای نو آثار ادبی شده است. از جمله این مطالعات بین ادبیات داستانی و نمایشی است. این دو حوزه در دورة معاصر بسیار به هم نزدیک شدهاند؛ از این رو امروز نمایش و ادبیات داستانی از ظرفیت و ویژگیهای یکدیگر بهره میبرند. با این توضیح در این پژوهش دو اثر «آینههای دردار» از هوشنگ گلشیری و «کوزیما یا تقریبا گراتزیا» از گراتزیا دلددا بر اساس الگوی گوستاو فرایتاگ، نمایشنامهنویس و منتقد آلمانی، نقد و تحلیل میشود. این هرم شامل پنج مرحله: مقدمه ، کنش صعودی، نقطة اوج، کنش نزولی و گرهگشایی است که در کنار بازخوانی این مراحل نمایشی، امکان بررسی آثار را بر اساس ساختار سه پردهای فراهم میآورد. شیوة پژوهش، تحلیل کیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و اسنادی است. براساس یافتههای پژوهش، این دو اثر با مراحل پنجگانة الگوی فرایتاگ تطابق دارند و دارای ساختاری نمایشی هستند. گرچه این دو اثر از دو مکتب و سبک متفاوت است، اما تطابق با این الگو نشان میدهد که این آثار دارای ساختار مشترکی هستند و علاوه بر روایت داستانی، از ویژگی نمایشی هم برخوردارند و قابلیت پرداخت ساختاری سه پردهای را دارند.