{"title":"بررسی و تحلیل دورههای شعری فروغ فرخزاد؛ بر اساس مقولات «خود، فراخود و نهاد» در روانشناسی فروید","authors":"سعید جهانیان, زهرا عرب مرادی, حسام ضیایی","doi":"10.22059/JLCR.2021.320939.1646","DOIUrl":null,"url":null,"abstract":"زنان نقش مهمی در پویایی یا اضمحلال فکری و رفتاری جامعه دارند. از اینرو، بررسی افکار آنها در رشد شناختی جامعه اثرگذار است. فروغ فرخزاد به عنوان شخصیتی پویا و جریانساز در گسترۀ ادبیات فارسی معاصر، درونیهای زنانۀ خود را در قالب اشعارش بازنمایی کرده است که بخشی از آن با مقولۀ «خود» در روانشناسی فروید ارتباط دارد. استفاده از آراء فروید در بازخوانی لایههای فکری فرخزاد تأثیر شایانی دارد. به این اعتبار، در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانهای و روش توصیفی- تحلیلی، دورههای زمانی حیات شعری او بر اساس توجه به مفاهیم «خود، فراخود و نهاد» بررسی شده است. سؤال اصلی تحقیق این است که طبق نظریۀ فروید، «خود» واقعی فروغ در سرودههای او چگونه تفسیر و معنا میشود؟ نتایج حاکی از آن است که فروغ در اشعار اولیهاش به «خود» واقعی به عنوان هدف نهایی زندگی، دست نیافته است؛ زیرا در دورۀ جوانی، «نهاد» در حیات فکری و زیستی وی نقش مهمتری دارد که برآیند آن، مخدوش شدن نگاه واقعبینانهاش نسبت به جامعه است. فروغ در مرحلۀ کمال شعری خویش، پا را فراتر مینهد و در تنش میان «فراخود» و «نهاد»، «خود» واقعیاش را پیدا میکند که حاصل آن، رسیدن به عشق اجتماعی و نگرش انتقادی و مسئولانه نسبت به مردم و جامعه است. زیرا در دورۀ جوانی، «نهاد» در حیات فکری و زیستی وی نقش مهمتری دارد که برآیند آن، مخدوش شدن نگاه واقعبینانهاش نسبت به جامعه است. فروغ در مرحلۀ کمال شعری خویش، پا را فراتر مینهد و در تنش میان «فراخود» و «نهاد»، «خود» واقعیاش را پیدا میکند که حاصل آن، رسیدن به عشق اجتماعی و نگرش انتقادی و مسئولانه نسبت به مردم و جامعه است. زیرا در دورۀ جوانی، «نهاد» در حیات فکری و زیستی وی نقش مهمتری دارد که برآیند آن، مخدوش شدن نگاه واقعبینانهاش نسبت به جامعه است. فروغ در مرحلۀ کمال شعری خویش، پا را فراتر مینهد و در تنش میان «فراخود» و «نهاد»، «خود» واقعیاش را پیدا میکند که حاصل آن، رسیدن به عشق اجتماعی و نگرش انتقادی و مسئولانه نسبت به مردم و جامعه است.","PeriodicalId":16203,"journal":{"name":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","volume":"53 1","pages":""},"PeriodicalIF":0.0000,"publicationDate":"2021-07-11","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":"0","resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":null,"PeriodicalName":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","FirstCategoryId":"1085","ListUrlMain":"https://doi.org/10.22059/JLCR.2021.320939.1646","RegionNum":0,"RegionCategory":null,"ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":null,"EPubDate":"","PubModel":"","JCR":"","JCRName":"","Score":null,"Total":0}
引用次数: 0
Abstract
زنان نقش مهمی در پویایی یا اضمحلال فکری و رفتاری جامعه دارند. از اینرو، بررسی افکار آنها در رشد شناختی جامعه اثرگذار است. فروغ فرخزاد به عنوان شخصیتی پویا و جریانساز در گسترۀ ادبیات فارسی معاصر، درونیهای زنانۀ خود را در قالب اشعارش بازنمایی کرده است که بخشی از آن با مقولۀ «خود» در روانشناسی فروید ارتباط دارد. استفاده از آراء فروید در بازخوانی لایههای فکری فرخزاد تأثیر شایانی دارد. به این اعتبار، در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانهای و روش توصیفی- تحلیلی، دورههای زمانی حیات شعری او بر اساس توجه به مفاهیم «خود، فراخود و نهاد» بررسی شده است. سؤال اصلی تحقیق این است که طبق نظریۀ فروید، «خود» واقعی فروغ در سرودههای او چگونه تفسیر و معنا میشود؟ نتایج حاکی از آن است که فروغ در اشعار اولیهاش به «خود» واقعی به عنوان هدف نهایی زندگی، دست نیافته است؛ زیرا در دورۀ جوانی، «نهاد» در حیات فکری و زیستی وی نقش مهمتری دارد که برآیند آن، مخدوش شدن نگاه واقعبینانهاش نسبت به جامعه است. فروغ در مرحلۀ کمال شعری خویش، پا را فراتر مینهد و در تنش میان «فراخود» و «نهاد»، «خود» واقعیاش را پیدا میکند که حاصل آن، رسیدن به عشق اجتماعی و نگرش انتقادی و مسئولانه نسبت به مردم و جامعه است. زیرا در دورۀ جوانی، «نهاد» در حیات فکری و زیستی وی نقش مهمتری دارد که برآیند آن، مخدوش شدن نگاه واقعبینانهاش نسبت به جامعه است. فروغ در مرحلۀ کمال شعری خویش، پا را فراتر مینهد و در تنش میان «فراخود» و «نهاد»، «خود» واقعیاش را پیدا میکند که حاصل آن، رسیدن به عشق اجتماعی و نگرش انتقادی و مسئولانه نسبت به مردم و جامعه است. زیرا در دورۀ جوانی، «نهاد» در حیات فکری و زیستی وی نقش مهمتری دارد که برآیند آن، مخدوش شدن نگاه واقعبینانهاش نسبت به جامعه است. فروغ در مرحلۀ کمال شعری خویش، پا را فراتر مینهد و در تنش میان «فراخود» و «نهاد»، «خود» واقعیاش را پیدا میکند که حاصل آن، رسیدن به عشق اجتماعی و نگرش انتقادی و مسئولانه نسبت به مردم و جامعه است.