{"title":"بازخوانی رمان بوف کور از منظر فردیت یافتگی و سه گانی","authors":"مختار ابراهیمی, علی تسلیمی, پرستو افراشته","doi":"10.22059/JLCR.2020.301854.1460","DOIUrl":null,"url":null,"abstract":"هر زندگی، محقق ساختن یک «کل»، یعنی محقق ساختن «خویشتن» است. این تحقق، در روانشناسی یونگ، «تفرد» نامیده میشود. یونگ با تکیه بر «چنین گفت زرتشت نیچه»، به مفاهیمی چون ناخودآگاه روان و کهنالگوهای «سایه»، «آنیمای مثبت»، «آنیمای منفی»، «مادر جهان اسفل» و «پیر فرزانه» پرداختهاست و از این رهگذر، مفهوم «فردیت» یا رسیدن به مرتبۀ «انسان» کامل را شرح دادهاست. «تفرد» یا فردیت (Individuation)، فرایندی است که در آن، «من» (Ego) به عنوان مرکز خودآگاهی به «خود» (Self) که درونیترین بخش ناخودآگاهی است، منتقل میشود. در این فرایند، سویههای گوناگون شخصیت به شناخت و سازگاری با یکدیگر رسیدهاست و سرانجام، خودآگاهی با ناخودآگاهی هماهنگ میشود. این فرایند در بوف کور هدایت اتفاق میافتد. روایت بوف کور، منعکسکنندۀ حرکت انسان در جستوجوی رسیدن به فردیت است که به شکل دو سفر واقعی و نمادین راوی نمایش داده میشود. در این جستار، تلاش شدهاست تا ضمن نمادگشایی از تصویرهای داستان، چگونگی ارتباط متن با ایدۀ «ابرمرد نیچه» واکاویده شود. بررسی نقش سگانی و جلوۀ آن در بوف کور و پیوند آن با فردیتیافتگی در نظریۀ یونگ، از دیگر اهداف مقالۀ حاضر است. مهمترین نتیجۀ حاصل از پژوهش پیش رو، این است که خواننده درمییابد هدایت به چه شیوه از نمادهای متعددی چون دختر اثیری، لکاته، پیرمرد یوگی، سرو، نیلوفر، ری، بنارس، اعداد و دیگر نمادها برای اشاره به ریشههای دو تمدن کهن هند و ایران بهره گرفتهاست. همچنین، او نشان میدهد که راوی بوف کور، برابرنهاد انسان ازلیـ ابدی در نظریۀ نیچه است که در دایرۀ هستی اسیر است و یک زندگی را در مکانها و زمانهای مختلف تکرار میکند. این انسان واحد که در متن بوف کور، در صورتهای نمادین و متعدد «پیرمرد خنزرپنزری»، «راوی»، «پیرمرد یوگی»، «نعشکش»، «عمو»، «دختر اثیری»، «لکاته»، «مادر لکاته»، «دایه» و... ظاهر میشود، سایههای راوی (انسانی ازلیـ ابدی) است که در چهرههای مختلف و زمانهای مختلف زندگی کرده، تلاش میکند با سویههای مختلف وجود خود آشتی کند. بهعلاوه، راوی بوف کور، قصد دارد با غلبه بر سایههای پست وجودش، به فردیتی برسد که در نظریۀ یونگ به آن اشاره شدهاست. نشان دادن شکست راوی در تلاش برای رسیدن به فردیت، سرانجام روایت بوف کور است.","PeriodicalId":16203,"journal":{"name":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","volume":"28 1","pages":"1-18"},"PeriodicalIF":0.0000,"publicationDate":"2021-05-22","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":"0","resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":null,"PeriodicalName":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","FirstCategoryId":"1085","ListUrlMain":"https://doi.org/10.22059/JLCR.2020.301854.1460","RegionNum":0,"RegionCategory":null,"ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":null,"EPubDate":"","PubModel":"","JCR":"","JCRName":"","Score":null,"Total":0}
引用次数: 0
Abstract
هر زندگی، محقق ساختن یک «کل»، یعنی محقق ساختن «خویشتن» است. این تحقق، در روانشناسی یونگ، «تفرد» نامیده میشود. یونگ با تکیه بر «چنین گفت زرتشت نیچه»، به مفاهیمی چون ناخودآگاه روان و کهنالگوهای «سایه»، «آنیمای مثبت»، «آنیمای منفی»، «مادر جهان اسفل» و «پیر فرزانه» پرداختهاست و از این رهگذر، مفهوم «فردیت» یا رسیدن به مرتبۀ «انسان» کامل را شرح دادهاست. «تفرد» یا فردیت (Individuation)، فرایندی است که در آن، «من» (Ego) به عنوان مرکز خودآگاهی به «خود» (Self) که درونیترین بخش ناخودآگاهی است، منتقل میشود. در این فرایند، سویههای گوناگون شخصیت به شناخت و سازگاری با یکدیگر رسیدهاست و سرانجام، خودآگاهی با ناخودآگاهی هماهنگ میشود. این فرایند در بوف کور هدایت اتفاق میافتد. روایت بوف کور، منعکسکنندۀ حرکت انسان در جستوجوی رسیدن به فردیت است که به شکل دو سفر واقعی و نمادین راوی نمایش داده میشود. در این جستار، تلاش شدهاست تا ضمن نمادگشایی از تصویرهای داستان، چگونگی ارتباط متن با ایدۀ «ابرمرد نیچه» واکاویده شود. بررسی نقش سگانی و جلوۀ آن در بوف کور و پیوند آن با فردیتیافتگی در نظریۀ یونگ، از دیگر اهداف مقالۀ حاضر است. مهمترین نتیجۀ حاصل از پژوهش پیش رو، این است که خواننده درمییابد هدایت به چه شیوه از نمادهای متعددی چون دختر اثیری، لکاته، پیرمرد یوگی، سرو، نیلوفر، ری، بنارس، اعداد و دیگر نمادها برای اشاره به ریشههای دو تمدن کهن هند و ایران بهره گرفتهاست. همچنین، او نشان میدهد که راوی بوف کور، برابرنهاد انسان ازلیـ ابدی در نظریۀ نیچه است که در دایرۀ هستی اسیر است و یک زندگی را در مکانها و زمانهای مختلف تکرار میکند. این انسان واحد که در متن بوف کور، در صورتهای نمادین و متعدد «پیرمرد خنزرپنزری»، «راوی»، «پیرمرد یوگی»، «نعشکش»، «عمو»، «دختر اثیری»، «لکاته»، «مادر لکاته»، «دایه» و... ظاهر میشود، سایههای راوی (انسانی ازلیـ ابدی) است که در چهرههای مختلف و زمانهای مختلف زندگی کرده، تلاش میکند با سویههای مختلف وجود خود آشتی کند. بهعلاوه، راوی بوف کور، قصد دارد با غلبه بر سایههای پست وجودش، به فردیتی برسد که در نظریۀ یونگ به آن اشاره شدهاست. نشان دادن شکست راوی در تلاش برای رسیدن به فردیت، سرانجام روایت بوف کور است.