{"title":"نقابهای سودمند و زیانبار در داستان سیاوش","authors":"خدابخش اسداللهی, جعفر عشقی","doi":"10.22108/rpll.2017.103120.1083","DOIUrl":null,"url":null,"abstract":"کهنالگوی نقاب یا پرسونا در نظریة یونگ، صورتکی است که هر فرد در ارتباط با انتظارها و معیارهای اجتماعی، فرهنگی، سنتی و نیز برای پاسخگویی به احتیاجهای کهنالگویی درون خود، از آن بهره میگیرد. درواقع پرسونا نقشی است که اجتماع، انجام آن را از فرد انتظار دارد و بهطورکلی هدف آن، تأثیرگذاری بر دیگران و پوشاندن طبیعت و ماهیت واقعی درونی شخص است. پرسونا در برابر شخصیت خصوصی فرد قرار دارد و درواقع شخصیت یا شخصیتهای اجتماعی اوست که فرد بهطور ناخودآگاه به جهان عرضه میکند. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است و در آن کهنالگوی پرسونا در گفتوگوها و رفتارهای شخصیتهای داستان سیاوش در شاهنامة فردوسی بررسی میشود. در این مقاله نشان داده شده است که سیاوش و کاووس به سبب برخورداری از فره ایزدی، در گفتوگوها یا رفتارهای خود، نقاب زیانبار بر چهره نمیزنند. بیشترین گفتوگو و برخوردی که با استفاده از کهنالگوی پرسونا در داستان سیاوش آمده، برای دو چهرة بدنهاد این داستان، یعنی سوداوه و کرسیوز است و همة پرسوناهای آنان از نوع زیانبار است.","PeriodicalId":31046,"journal":{"name":"Textual Criticism of Persian Literature","volume":"10 1","pages":"35-53"},"PeriodicalIF":0.0000,"publicationDate":"2018-09-23","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":"0","resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":null,"PeriodicalName":"Textual Criticism of Persian Literature","FirstCategoryId":"1085","ListUrlMain":"https://doi.org/10.22108/rpll.2017.103120.1083","RegionNum":0,"RegionCategory":null,"ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":null,"EPubDate":"","PubModel":"","JCR":"","JCRName":"","Score":null,"Total":0}
引用次数: 0
Abstract
کهنالگوی نقاب یا پرسونا در نظریة یونگ، صورتکی است که هر فرد در ارتباط با انتظارها و معیارهای اجتماعی، فرهنگی، سنتی و نیز برای پاسخگویی به احتیاجهای کهنالگویی درون خود، از آن بهره میگیرد. درواقع پرسونا نقشی است که اجتماع، انجام آن را از فرد انتظار دارد و بهطورکلی هدف آن، تأثیرگذاری بر دیگران و پوشاندن طبیعت و ماهیت واقعی درونی شخص است. پرسونا در برابر شخصیت خصوصی فرد قرار دارد و درواقع شخصیت یا شخصیتهای اجتماعی اوست که فرد بهطور ناخودآگاه به جهان عرضه میکند. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است و در آن کهنالگوی پرسونا در گفتوگوها و رفتارهای شخصیتهای داستان سیاوش در شاهنامة فردوسی بررسی میشود. در این مقاله نشان داده شده است که سیاوش و کاووس به سبب برخورداری از فره ایزدی، در گفتوگوها یا رفتارهای خود، نقاب زیانبار بر چهره نمیزنند. بیشترین گفتوگو و برخوردی که با استفاده از کهنالگوی پرسونا در داستان سیاوش آمده، برای دو چهرة بدنهاد این داستان، یعنی سوداوه و کرسیوز است و همة پرسوناهای آنان از نوع زیانبار است.