کیهان وارونه

مدل بیگ‏‏ بنگ در کیهان شناسی رایج پذیرفته شده ترین مدل در مورد تولد جهان می باشد که بر دو فرض اساسی استوار است. یکی نظریۀ نسبیت عام انیشتین که تعامل گرانشی ماده با فضا-زمان را توصیف می کند و دیگری اصل کیهان شناسی است که بیان می کند، ناظری که جهان را مشاهده می کند با همگنی و همسانگردی آن مواجه خواهد شد؛ به این معنا که جهان هیچ لبه ای ندارد. مطابق این مدل، نباید در یک نقطۀ خاص به دنبال منشأ انفجار بزرگ بود، بلکه این انفجار در سراسر کیهان به طور همزمان به وقوع پیوسته است. طی تحول مدل های مختلف کیهان شناختی، مدل استاندارد کیهان شناسی Lambda-CDM)a) نیز فرض می کند که جهان شامل سه جزء اصلی است: 1- ثابت کیهانی مرتبط با انرژی تاریک، 2-ماده تاریک سرد، 3-ماده معمولی، از دیدگاه کیهانشناسان، این مدل تفسیر کلی برای طیف وسیعی از پدیده های مشاهده شده از جمله فراوانی عناصر سبک، تابش پس زمینۀ کیهانی و ساختارهای بزرگ مقیاس در کیهان را ارائه می دهد. با این حال، همچنان جنبه هایی از جهان مشاهده شده وجود دارد که در حال حاضر چالش هایی را سبب شده که توسط مدل بیگ بنگ توضیح داده نشده است. در راستای پاسخ به این چالش ها، «کیها ن شناسی شعوری » با ارائه فرضیات متعدد، نه تنها زاویۀ تفسیری جدیدی را نسبت به رفتار و عملکرد اجزاءِ کیهان ارائه می دهد، بلکه اظهار می دارد که آخرین مدل های کیهان شناسی دارای پارادوکس هایی نسبت به رصدهای انجام شده می باشند. کیهان شناسی شعوری اظهار می دارد که اگر مدل های رایج کیهان شناسی را بپذیریم، بنابراین با تظاهرات غیرمنطقیِ کیهانِ در حالِ انبساط مواجه هستیم. در این مبحث، از دیدگاه کیهان شناسی شعوری دلایل متعددی تحت عنوان «کیهان وارونه » مطرح می شود که با سوالهایی همچون افقِ ابهامِ تراکمِ ماده و انرژی، افق ابهام حرارتی، افق بی زمانی و غیره...، برخی از تفاسیر مدل استاندارد کیهان شناسی رایج یا آخرین مدل بیگ بنگ در مورد منشاء جهان، شکل هندسی آن و مراحلی که برای انبساط کیهان مورد پذیرش عموم کیهان شناسان قرار گرفته است را به چالش می کشد. a - Lambda-Cold Dark Matter